پرسش:
تو قرآن اومده هر کي نماز نخونه، ميره جهنم. اما نگفته جاودانه يا خير، چطوره؟ جاودان مي مونه يا مقطعيه؟

راجع به اعمالی که موجب جاودانی شدن شخص در آتش می شوند ؛ نمی توان بدون تسلّط بر آيات وروايات قضاوت کرد ؛ اما می شود بعضی از رواياتی که در آنها صراحتامخلّدين در آتش را نام برده بيان کرد؛ مانند:
در کتاب توحيد مرحوم صدوق، ازامام موسی کاظم عليه السلام نقل کرده:« لا يخلّد الله فی النّار الّااهل الکفر والجحود واهل الضلال والشرک » «خداوند ،به طور جاويدان در آتش کسی را نگه نمی داردمگر اهل کفر وانکار وشرک وضلالت را»
از اين حديث می فهميم کسانی در آتش مخلّدند که؛ اهل کفر وانکار وشرک وضلالت؛ باشند؛
به اين حديث نيز توجه شود:وسائل الشيعه ج3 ص29 ؛عن ابی عبدالله عليه السلام قال :« إنّ تارک الصّلاةکافر يعنی من غير علّة» امام صادق عليه السلام می فرمايد:
کسی که بدون علّت، نماز را ترک کند، کافراست.
در روايت ديگری دارد ،(به همان سند روايت قبل)،جاء رجل الی النّبی صلّی الله عليه وآله فقال يا رسول الله اوصنی ، فقال:« لا تدع الصّلاة متعمّدا ، فإنّ من ترکها متعمّدا فقد برئت منه ملةالاسلام»
مردی به خدمت رسول خدا آمد وگفت؛ يا رسول الله مرا سفارشی بفرما، حضرت فرمودند :« نماز را از روی عمد ترک مکن ؛ کسی که نماز را عمدا ترک کند اسلام از او بيزاری می جويد.»
در مقايسه اين دو روايت ، با روايت اول، به اين نتيجه می رسيم که امکان مخلّد بودن عذاب برای شخص تارک نماز، بعيد نيست.
جا دارد گفته شود؛ که از رحمت واسعه الهی، در صورت توبه اين شخص بی نماز ، نمی توان غافل بود.؛ باب رحمت الهی؛ به روی انسانها گشوده است ؛ خاصّه شخصی که اعتقاداتش خوب وصحيح است امّا در عمل تارک الصلاة است.!!!

پرسش:
محلي که در قرآن فرموده بين بهشت و جهنم است و با صداي بهشتيان دوست دارد به بهشت برود و با صداي جهنميان از جهنم مي ترسد، جايگاه چه کساني است؟ بعضي مي گويند بچه و ديوانه و بعضي مي گويند افرادي مانند اديسون که به بشريت خدمت کردند اما مسلمان نبودند.

جای افرادی است که خیر و شرّشان برابر شده؛ یا عذاب گناهانشان تمام شده و از جهنّم رها گشته اند؛ برخی فاسقان شیعه وهمچنین زنازادگان مومن؛ و طبق برخی روایات ، مومنان جنّ نیز در همین مرتبه اند.بهشت حیوانات نیز در همین حدودهاست.البته خود این جایگاه نیز مراتب دارد. گروهی از مستضعفین فکری نیز در همین جایگاه خواهند بود. برخی از اینها بعد از برهه ای، با شفاعت، داخل بهشت می شوند و برای برخی دیگر، همین جایگاه ، ابدی است؛ امّا اینها درکی از بهشت ندارند؛ لذا همین جایگاه را بهشت می بینند.امّا آن گروه که بعد از برهه ای به بهشت می رود تا بهشت نرفته اند ترسانن

پرسش:
آيا زن و شوهر در آخرت هم با هم هستند؟

[در مورد این که آیا زن وشوهری نیز در بهشت باقی است یا خیر بنا به آنچه در قرآن کریم آمده است زنان با ايمان در قيامت در كنار زنان بهشتى (حورالعين) با مردان بهشتى قرين مى‏باشند. و زنان با ايمان با همسران با ايمان خود وارد بهشت مى‏شوند. 1- {A{/Bاُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ‏{w1-6w}{I43:70I}/}A}؛ {Mشما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت ‏شويد ‏M}، {V(زخرف، آيه 70)V}. و منظور از ازواج، همان زنان با ايمانى هستند كه در دنيا بودند، {V(تفسير الميزان، ج 18، ص 129)V}. و بودن در كنار همسران با ايمان و مهربان هم براى مردان لذت‏بخش است و هم براى زنانشان. 2- {A{/Bهُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى اَلْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ‏{w1-8w}{I36:56I}/}A}؛ {Mآنها و همسرانشان در سايه‏هاى قصرها و درختان بهشتى بر تخت‏ها تكيه كرده‏اندM}، {V(يس، آيه 56)V}. و آياتى كه داخل شدن همسران صالح را به بهشت وعده داده شده است. از جمله: {A{/Bرَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ اَلَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ اَلْعَزِيزُ اَلْحَكِيمُ‏{w1-20w}{I40:8I}/}A}، {V(مؤمن، آيه 8)V}. {A{/Bجَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ‏{w1-12w}{I13:23I}/}...A}، {V(رعد، آيه 23)V}. از اين آيات استفاده مى‏شود كه زنان و مردانى كه در اين دنيا همسر يكديگرند هرگاه هر دو با ايمان و بهشتى باشند در آنجا به هم ملحق مى‏شوند و با هم در بهترين شرايط و حالات زندگى مى‏كنند و حتى از روايات استفاده مى‏شود كه مقام اين زنان برتر از حوريان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحى كه در اين جهان انجام داده‏اند، و در برخی منابع كلامى و روايى چنين آمده كه در روز قيامت، اگر همسر زن مؤمن، اهل بهشت بود، او را اختيار مى‏كند و اگر از اهل جهنم بود، مردي از مردان بهشتى را برمى‏گزيند.

پرسش:
ابليس از بهشت رانده شد بعدا چطور آدم را وادار به خوردن ممنوعه در بهشت کرد و خود را به صورت مار در بهشت در آورد؟!

ابليس از مقام خود رانده شد و قرب الي الله را از دست داد ولي بهشتي كه آدم در آغاز خلقت در آن بود بهشت برآمده از عمل صالح مانند بهشت اخروي نبود و شيطان نيز امكان راه يابي در آن را داشت.

پرسش:
در حال حاضر كه مسيحيت در انتظار ظهور حضرت عيسي(ع) هستند، چه امكانات و شرايط و تداركاتي را جهت ظهور ايشان فراهم نموده اند؟

مسیحیان فرقه های بسیاری دارند که هر کدام دیدگاه خاصی در مورد ظهور مسیح دارند .قبل از سال 2000 میلادی برخی از مسیحیان معتقد بودند که مسیح در این سال ظهور خواهد کرد لذا هر فرقه ای برنامه ای برای ظهور آن حضرت داشتند . برخی فرقه ها مکانهایی برای سکونت آن حضرت تدارک دیده بودند ؛ و برخی حواریونی برای او تعیین کرده بودند . حتی برخی مسیحیان در قرن 16 شورش کردند تا شهرها را در دست بگیرند وبرای حکومت مسیح آماده کنند . مهمترین فرقه مسیحی که در گذشته اقداماتی برای ظهور مسیح انجام داده و الآن نیز ادامه می دهد اِوانجلیستها هستند .اینها معتقد بودند که شرط ظهور حضرت مسیح بازگشت یهودیان به سرزمین موعود ( فلسطین ) است؛ لذا وقتی مکتب صهیونیسم بنا شد این فرقه به حمایت از آن برخاست . اینها در عصر حاضر تشکیل اسرائیل را نشانه ظهور مسیح می دانند ؛ لذا با تمام قدرت از اسرائیل حمایت می کنند .افراد این فرقه در کشورهای اروپایی و در آمریکا نفوذ دارند و از امکانات دولتها برای تقویت اسرائیل حمایت می کنند .
جهت مطالعه بیشتر به کتاب آشنایی با ادیان بزرگ ، تالیف حسین توفیقی ، صفحات 120 – 125 و 200 – 202 و 266 – 274 مراجعه فرمایید

پرسش:
لطف كنيد در اين مورد توضيح دهيد كه آيا تثليت مسيحيان باطل است يا خير؟ اگر باطل است پس چرا مسيح گفته كه من و پدر (خدا) يكي هستيم و آيا اصولا شما يكي شدن كسي مثلا مسيح را با خدا كفر مي دانيد؟ با توجه به اينكه فناي في الله همان يكي شدن با خداست به نظر مي آيد تثليت هم كه همان يكي بودن مسيح و روح القدس با خداست درست مي باشد پس چطور علما و مراجع تقليد آن را باطل مي دانند؟ لطفا پاسخ دهيد.


طبق آيه 30 توبه، و 116 مائده، و 73 مائده عقيده تثليث باطل است. در اين آيات خداوند متعال معتقدين به تثليث و كساني را كه مسيح را پسر خدا يا خداي پسر مي دانند كافر دانسته است.
از طرف دیگردر عين حال كه در اناجيل اين گونه تعابير است،‌ تعابيري نيز وجود دارد كه عيسي را بنده خدا معرفي مي كند. مثلا عيسي گفت:‌«نزد پدر خود و پدر شما و خداي خود و خداي شما مي روم». (يوحنّا 20:17) هم چنين در اناجيل ذكر شده كه حضرت عیسی(ع) عبادت مي كرد؛ و معني ندارد كه خدا عبادت كند.
به نظر مي رسد كه واژه «پسر خدا» يك وا‍ژه ی تشريفي است و بيانگر تقرّب شخص به خداست كه مشابه آن در قرآن نيز وجود دارد. مثلا در مورد حضرت عيسي(ع) فرموده است و «روح منه» (نسا، 171) (عيسي روحي است ازخدا) يا در مورد آدم فرمود: « .... و نفخت فيه من روحی ». (حجر، 29) (...و از روح خودم در او دميدم) كه عوام خيال مي كنند خدا روح دارد و از روح خودش در آدم دميده است. در حالي كه «روحی» يعني روحي كه منتسب به من است و در نزد من مقرّب است. مثل واژه «بيتي» يا «عبادي» همان طور كه در مورد كلمه «روحي» در قرآن برداشت هاي غلطي شده است در مورد واژه ی «پسر خدا» هم، مسيحيان برداشت غلطي كرده اند.
امّا واژه «تثليث» در اناجيل هرگز نيامده است

پرسش:
آيا حضرت آدم و حوا (عليهما السلام) بعد از دايناسورها آفريده شده اند يا اينکه حضرت آدم و حوا جزء انسان هاي اوليه (ناندرتال) بوده اند؟ اگر نه انسان هاي ناندرتال چه افرادي بوده اند؟ آيا دين و پيامبري داشته اند؟

برخى از روايات دلالت بر وجود شبه انسان‏يا انسان نماهايى پيش از خلقت حضرت آدم دارد؛ ولي انسان‏هاى موجود همه از ذريه حضرت آدم(ع) مى‏باشند. انسانهاي نئاندرتال موجوداتي انسان نما با درك عقلي فرو تر از نسل كنوني بشر بوده و به دلايلي منقرض شده اند. نصوص ديني خبر از وجود پيامبر تشريعي و تكليف ديني براي آنها نمي دهد زيرا تكليف فرع بر وجود عقل و اختيار است كه ظاهرا آنها از آن تهي بوده اند.

پرسش:
توي کتابي نوشته بود دين اسلام 72 فرقه دارد که از اين 72 فرقه فقط يک گروه رستگار مي شوند. پس بقيه گروه ها که کارهاي خوبي انجام مي دهند مثل نماز و روزه مي گيرند و مي خوانند چه مي شود؟

این مطلب حدیثی است از رسول خدا(ص). افراد باقی فرقه ها اگر قدرت فهم حقّ را داشته باشند وحقّ را عمداً نپذیرند ، عذاب شدیدی خواهند داشت ؛ و اگر تحقیق نکنند و بدون تحقیق در مذهب باطل بمانند ، باز عذاب خواهند داشت ؛ لکن عذابشان سبکتراز گروه نخست خواهند بود. امّا آنها که قدرت تحقیق ندارند ، مستضعف فکری می باشند ؛ لذا اگر در مذهب خود درست عمل نمایند ، پاداش دارند ؛ ولی به پای پیروان مومن مذهب حقّ نمی رسند. ضمناً دو گروه قبلی ، اگر عناد به اهل بیت (ع) نداشته باشند، بعد از برهه ای عذاب ، نجات خواهند یافت ؛ لکن هیچگاه به جایگاه پیروان مذهب حقّ نائل نمی شوند

پرسش:
رابطه انسان و غريزه چيست؟ از ديدگاه اسلام و فلسفه (به صورت جامع و کامل)

]انسان موجودی است دارای غریزه که از سوی خداوند به او داده شده است و باید در حفظ و به کار گیری آن تلاش نماید تا شكر این نعمت را به جا آورده باشد. [
انسان موجودی است که هم از ویژگی ملائکه برخوردار است و هم از ویژگی حیوانات؛ در واقع او نیمی از فرشته است و نیمی از ملک. از آنجا که انسان باید به کمک این دو ویژگی به حیات و حرکت خود بسوی کمال ادامه دهد لازم است هر دو ویژگی در وی به فعلیت برسد تا نهایتا به مطلوب خویش دست یابد.
غرایز ، اموری اند که باعث تداوم و حفظ حیات انسان در کره خاکی می گردد ؛ اموری مانند ميل به خوردن و آشامیدن ، ميل به جنس مخالف و تشكيل زندگی و ... ، اینها مواردی اند که حیات فردي , جمعي و يا نوعي انسان را در این جهان تضمین می نماید و بستری را برای رشد و تکامل کمالات او فراهم می سازد.
اسلام به انسان با تمام این ویژگی ها نظر می افکند و برای همه این صفات بستر و شرایطی را برای تحققشان مهیا ساخته است. همانطور که اسلام به ما دستور می دهد تا زمانی را روزه بگیریم به ما امر می کند که جسم مان نیز بر ما حقی دارد که بايد برآورده اش سازیم . چنانكه ما را از زنا منع می کند به ازدواج توصیه می نماید و ....
خلاصه اینکه ، بر خلاف برخی ادیان – تحریف شده – اسلام به تمام ویژگی های انسان توجه دارد و هرگز غرایز را اموری پست و زشت که باید کنارشان گذاشت نمی داند بلکه آنها را پاک می داند و ما را به پاک نگهداشتن و استفاده در راهی درست و پاک امر می کند.

پرسش:
آيا اين درست است که به خاطر غرور پادشاهي حضرت يوسف(ع) هنگام ديدار با پدر و مادرشان نبوت از ميان خاندانشان برداشته شد؟

رواياتى كه در اين مورد، نسبت بى مهرى به حضرت يوسف(ع) مى‏دهند و مى‏گويند كه او نسبت به پدرش تكبر كرد و هنگام ملاقات پدر، از اسب پيدا نشد و جبرئيل آمد و به او گفت كه به دليل اين ترك وظيفه، از فرزندان تو پيامبرى مبعوث نمى‏شود و نورى از ميان انگشتان او بيرون آمد و...، ظاهراً درست نيست؛ زيرا اولاً، با آياتى كه اين استقبال را گزارش مى‏كنند، تطبيق ندارد. در آن آيات چنين آمده است: «وقتى حضرت يعقوب(ع) و همراهيان او بر حضرت يوسف(ع) وارد گشتند، پدر و مادرش را به آغوش كشيد و آن‏ها را بر تخت سلطنت نشاند و...»، V}(يوسف، آيه 99 و 100){V ثانياً، با آيه‏ى {Bوَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ هيچ گناه‏كارى بارگناه ديگرى را به دوش نمى‏كشدM(فاطر، آيه 18) V}تنافى دارد، V}(طبرسى، مجمع البيان، ج 5، ص 456) {V.

پرسش:
منظور از تشبيه شيطان به کلب معلَّم و پارس او، در آثار جوادي آملي چيست؟

کلب معّلم ــ با فتحه لام ــ به معنی سگ تربیت شده است که آموزش دیده است تا از اماکن یا گلّه ها محافظت نماید. اینگونه سگها ، اگرچه با ارزشند ولی ارزش آنها به آن اندازه نیست که اجازه ورود به قسمتهای اصلی اماکن را داشته باشند ؛ بلکه اینگونه سگها در مطرودترین جای اماکن ، یعنی ورودی اماکن بسته می شوند. این حیوانات آموزش دیده به افرادی که صاحب آن اماکنند یا به علّت نزدیکی با صاحب آن اماکن ، به آن امکنه رفت و آمد زیادی دارند ، پارس نمی کنند. امّا اگر فردی غریبه قصد ورود به این امکان را داشته باشد به او پارس کرده و در صورت وارد شدن به او حمله می کنند. از نظر اهل معرفت ، شیطان نیز به منزله حیوان دست آموزی است که در عالم ملک که پست ترین عوالم است بسته شده .او تنها برای افراد غریبه با خدا پارس میکند تا شاید انها را از ورود به حریم قدس الهی را دور کند؛ امّا با مخلَصین که اولیای الهی و آشنای درگاه الهی اند ، کاری نداشته ، مانع رفت و آمد آنها به حریم قدس الهی نمی شود ، و به عبارت دیگر نمی تواند بر آنان اثر گذارد. و این ناتوانی او در اضلال مخلصان تنظیر به کلب معلم شده « قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْني‏ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ (80) إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ (82)إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ : [ابلیس] گفت:پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مى‏شوند مهلت ده. (79) فرمود: تو از مهلت داده‏شدگانى، (80) تا روز و زمان معيّن! (81) گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، (82) مگر بندگان خالص شده ی تو را ، از ميان آنها.»(سوره ص)

پرسش:
به طور مطلق مي توان گفت که آيا انسان از نظر ذاتي و اکتسابي بربرخي برتري دارد؟ بر فرشتگان چطور؟ آيا بر فرشتگان تنها به طور اکتسابي برتري پيدا مي کند يا به طور ذاتي هم بر فرشتگان برتري خواهد داشت؟

در پاسخ به این پرسش به نکاتی اشاره می شود:
1 ـ در وجود انسان حقیقتی ودیعت نهاده شوده که دارای قابلیت و استعداد ویژه ای است. استعداد و قابلیتی که وقتی در حضرت آدم (ع) به فعلیت و شکوفایی رسید مسجود فرشتگان قرار گرفت و آن قابلیت عبارت است از «استعداد دریافت اسماء الهی» «و علّم آدم الاسماء کلّها» و نیز استعداد «خلیفه الله» شدن که «ان جاعل فی الارض خلیفه» این قابلیت و استعداد در هیچ موجودی جز انسان وجود ندارد؛ و علت سجده نمودن فرشتگان بر انسان نیز به خاطر همین ظرفیت و گنجایش ژرف و نامتناهی انسان است؛
2 ـ انسان زمانی برتر و فراتر از فرشتگان می شود که این ظرفیت و قابلیت الهی را در خود به فعلیت و شکوفایی برساند. انسان کامل مانند معصومین (ع) که مصداق اتّم انسان کمال یافته هستند، برتر از همه فرشتگان می باشند.
بنابراین برتری انسان بر فرشتگان به خاطر کمال اکتسابی است؛ گرچه قابلیت و استعداد بالایی در انسان نهاده شده ولی تا زمانی که با علم و معرفت و اعمال شایسته اختیاری به فعلیت نرسد، بر فرشتگان برتری ندارد.

پرسش:
در احاديث و روايات جانشين حضرت مهدي(عج) حضرت عيسي(ع) ذكر شده است آيا منظور از اين جانشيني، جانشيني در طي حكومت آن حضرت است يا جانشيني پس از رحلت آن حضرت (با توجه به اذعان حضرت عيسي(ع) كه وي براي دستياري و وزارت فرستاده شده است نه براي حكومت)؟

از روايات در باب نزول حضرت عيسي، به دست مي آيد كه حضرت عيسي پس از نزول بر زمين پشت امام مهدي(عج) نماز گزارده و هر سال به حج مي رود و در نبردهايي با يهود و دجال همراه مسلمانان مي باشد و بعد از حدود چهل سال رحلت كرده و طي مراسمي علني توسط حضرت مهدي(عج) در كنار قبر مادرش حضرت مريم در قدس به خاك سپارده مي شود. البته قضاوت درباره اين جزئيات مشكل مي باشد ولي آنچه براساس روايات به دست مي آيد اين است كه حضرت عيسي يار و ياور امام زمان(عج) خواهند بود ولي بي شك جانشين حضرت در حكومت نخواهند بود. V}(ر.ك: عصر ظهور، علي كوراني، سازمان تبليغات اسلامي، ص 340 - 349){V 

پرسش:
به غير از پيامبر اسلام آيا پيامبر ديگر (يا شخص ديگر) هم به معراج رفته است؟ امامان(ع) چطور؟

معراج مختص پيامبر اكرم(ص) نيست. بلكه معراج جسماني مختص آن حضرت است. هر مؤمني كه به شروط ايمان و يقين و عبادت و بندگي، عمل كند، به معراج راه مي يابد. چنانچه در روايات داريم كهH} «الصلاه معراج المؤمن»{H؛ V}(بحارالانوار، ج 82، ص 303){V بنابراين معراج انبياء و ائمه و اولياء الهي از نظر عقل و نقل ممكن است و ويژگي خاص معراج نبوي، جسماني بودن آن است كه براي ديگران نقل نشده است. البته بايد توجه داشت كه مراتب معراج متفاوت است و مرتبه معراج رسول اكرم(ص) «فكان قاب قوسين او ادني»، V}(نجم / 9){V اختصاص به آن شخصيت عظيم و برترين مخلوق عالم دارد.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: